غزل محمودیه
با مه من ماه گردون هم طراز آید؟ نیاید
با قد وی سرو بستان سر فراز آید؟ نیاید
گوشه ی محراب ابرویش نبیند چشم زاهد
ورنه هرگز با خیالش در نماز آید نیاید
فتنه ی چنگیز چشمش فکر قتل عام دارد
هیچ ترک مست با این ترکتاز آید؟ نیاید
مرغ همپرواز شهباز دل محمود هرگز
در کمندی جز خم زلف ایاز آید ؟ نیاید
چون سخن چین طفل اشگم راز عشقم فاش سازد
طفل آری پرده دار اهل راز آید؟ نیاید
عقل با پروای دانش صید مرغ عشق خواهد
در کمند عنکبوتی شاهباز آید؟ نیاید
چشم پر ناز تو گاهی کافکند تیر نگاهی
در نشانی غیر قلب خسته باز آید؟ نیاید
تا نگردد کشته ی شمشیر ابرویت الهی
بر وی از چشمان پرنازت نیاز آید ؟ نیاید
الهی – 424
با مه من ماه گردون هم طراز آید؟ نیاید
با قد وی سرو بستان سر فراز آید؟ نیاید
گوشه ی محراب ابرویش نبیند چشم زاهد
ورنه هرگز با خیالش در نماز آید نیاید
فتنه ی چنگیز چشمش فکر قتل عام دارد
هیچ ترک مست با این ترکتاز آید؟ نیاید
مرغ همپرواز شهباز دل محمود هرگز
در کمندی جز خم زلف ایاز آید ؟ نیاید
چون سخن چین طفل اشگم راز عشقم فاش سازد
طفل آری پرده دار اهل راز آید؟ نیاید
عقل با پروای دانش صید مرغ عشق خواهد
در کمند عنکبوتی شاهباز آید؟ نیاید
چشم پر ناز تو گاهی کافکند تیر نگاهی
در نشانی غیر قلب خسته باز آید؟ نیاید
تا نگردد کشته ی شمشیر ابرویت الهی
بر وی از چشمان پرنازت نیاز آید ؟ نیاید
الهی – 424
به به
پاسخحذفواقعا غزلی است بیرون از آب و خاک